|
کد مطلب: 78792
قطعنامه "خندهدار" و "احمقانه" اروپا
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 770
به گزارش سلام لردگان، کيهان در يادداشت روز خود نوشت: ?- قطعنامهاي که روز پنجشنبه هفته گذشته با عنوان راهبرد اتحاديهاروپا درباره ايران به تصويب پارلمان اين اتحاديه رسيد به اندازهاي خيالپردازانه است که تصويب آن از سوي کشورهاي اروپايي، آنهم در حالي که ضعيفترين دوران حيات خود را تجربه ميکنند، فقط با واژههايي نظير «خندهدار» و «احمقانه» قابل تفسير است.
در اين به اصطلاح قطعنامه، آرزوهاي بر باد رفته آمريکا و متحدانش که طي ?? سال گذشته بارها زيرپاي مردم اين مرز و بوم لگدمال شده است، در هفت صفحه تهيه و تدوين و اجراي آن از ايران اسلامي خواسته شده است!... ايران بايد توافقنامه ژنو را بيکم و کاست اجرا کند!... عوامل زنداني فتنه ?? را آزاد کند!... به حصر سران فتنه آمريکايي- اسرائيلي ?? پايان بدهد!... ممنوعيت همجنسبازي را لغو کند و به همجنسبازان اجازه رابطه جنسي آزادانه بدهد!... هر يک از نمايندگان يا هيئتهاي پارلماني اتحاديه اروپا که به ايران سفر ميکنند اجازه ملاقات با محکومان امنيتي را داشته باشند!... دفتر نمايندگي اتحاديهاروپا در ايران تأسيس شود تا بر مسائل سياسي و اجتماعي کشور نظارت مستقيم داشته باشد!... انجمن صنفي روزنامهنگاران که منحل اعلام شده بازگشايي شود!... به آنچه از نظر اتحاديه اروپا نقض حقوقبشر تلقي ميشود خاتمه بدهد!... به احمد شهيد گزارشگر ويژه کميسيون حقوقبشر سازمان ملل متحد اجازه ورود به ايران داده شود و بتواند آزادانه با مجرمان و هرکس ديگري که ميخواهد ملاقات کند! و...
در قطعنامه اتحاديه اروپا، انتخابات رياستجمهوري يازدهم غيردموکراتيک تلقي شده و به چند نمونه ديگر از قوانين جاري کشور نيز به اصطلاح اعتراض شده است! همانگونه که ملاحظه ميشود، قطعنامه ياد شده در يک کلام از ايران اسلامي و مردم اين مرز و بوم دعوت ميکند که از اسلام، انقلاب، استقلال، آزادي، حاکميت ملي و همه داشتههاي ديگر خود دست بکشند و به يکي از مستعمرات قرون وسطايي آمريکا و متحدان اروپايي آن تبديل شوند! آيا از به اصطلاح قطعنامه مورد اشاره برداشت ديگري ميتوان داشت؟! پاسخ اين سوال به يقين منفي است! اما، پرسش بعدي آن است که اتحاديه اروپا اين قطعنامه خندهدار و احمقانه را با چه انگيزهاي تهيه و تدوين و تصويب کرده است؟! آمريکا و متحدان اروپايي آن طي سي و چند سال گذشته همه توان خود را براي مقابله با اسلام و انقلاب و جمهوري اسلامي ايران بهميدان آورده و به اعتراف صريح خود، نه تنها طرفي نبستهاند، بلکه نتيجه معکوس گرفتهاند، تا آنجا که به قول هفتهنامه آمريکايي «ويکلي استاندارد» روسايجمهور آمريکا از جيميکارتر تا اوباما در يک نقطه با امامخميني به اشتراک نظر رسيدهاند و آن، اين که «آمريکا هيچ غلطي نميتواند بکند» و به گزارش نتانياهو در کميسيون خارجي سناي آمريکا «ايران خميني و خامنهاي از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، دگرگوني و تحول عظيمي ايجاد کرده است.
اين ارتعاش که به زلزله شبيه است، دولتهاي همپيمان ما در منطقه را يکي پس از ديگري متلاشي کرده است... کساني که خطر(!) ايران را ناديده ميگيرند، سر خود را در شن فرو کردهاند» و بهگفته «جرج فريدمن» رئيس انديشکده راهبردي «استراتفور»؛ «مشکلما - آمريکا - با ايران، برنامه هستهاي اين کشور نيست، مسئله اصلي آن است که ايران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمريکا بلکه در حال تخاصم و چالش با آمريکا ميتوان بزرگترين قدرت نظامي، تکنولوژيک و علمي منطقه بود. همين الگو، بهار عربي - بخوانيد انقلابهاي اسلامي - در جهان عرب را پديد آورده است» و...
اگرچه گفتهاند - و حکيمانه نيز هست - «بهتر آن باشد که سّر دلبران - گفته آيد در حديث ديگران» و الفضل ما شهدت به الاعداء «فضل آن است که دشمنان نيز به آن اعتراف کرده و شهادت دهند» ولي فقط يک نيمنگاه به راهي که تاکنون پيمودهايم و مقايسه ميان نقطه آغاز و نقطهاي که امروز در آن ايستادهايم نيز ميتواند به وضوح از حرکت پرشتاب ايران اسلامي روي قوس صعودي منحني قدرت و تضعيف تدريجي قدرت حريف حکايت کند که اين، خود حديث مفصل ديگري است و بارها به آن پرداختهايم.
?- واقعيات ياد شده، به يقين از نگاه آمريکا و اتحاديه اروپا پنهان نبوده و نيست. بنابراين بايد در پي پاسخي براي اين پرسش بود که وقتي آمريکا و متحدانش در اوج قدرت گذشته خود توان تحميل خواستههاي خويش به ايران اسلامي را نداشتهاند، امروز با صدور قطعنامه احمقانه مورد اشاره چه اهدافي را دنبال ميکنند؟! پاسخ به اين پرسش را ميتوان در چند عرصه زير جستجو کرد. الف: در متن قطعنامه اتحاديه اروپا به نکتهاي اشاره شده و روي آن تاکيد ورزيدهاند که ميتواند يکي از اهداف مورد نظر قطعنامه را بازگو کند. بخوانيد؛ «تنها در صورت پايبندي کامل ايران به تعهدات خود در اجراي کامل توافقنامه برنامه اقدام مشترک - بخش عملياتي توافقنامه ژنو - امکان بهبود روابط سازنده اين اتحاديه با ايران امکانپذير خواهد بود»! يعني تن دادن جمهوري اسلامي به اجراي «توافقنامه ژنو» موضوع و هدف اصلي از صدور قطعنامه ياد شده است و بقيه بندهاي ??گانه قطعنامه، فقط به فقط براي وادار کردن ايران به اجراي توافقنامه ژنو طراحي شده است!
اين توافقنامه که پيش از اين در نقد آن نوشتههاي مستند و مفصلي داشتهايم و امروزه، حريف در اجراي آن دست کشيدن ايران از همه دستاوردهاي انقلاب اسلامي را ميبيند، همان توافقنامهاي است که برادران عزيز - اما کمتوجه ما - از آن با عنوان بزرگترين توافق قرن! ياد ميکردند و مخالفان آن - مخصوصا کيهان - را به همسويي با اسرائيل متهم ميساختند. همان توافقنامهاي که رئيسجمهور محترم، آن را تسليم قدرتهاي بزرگ جهان در مقابل ايران توصيف ميکردند! و... ب: آمريکاييها - انديشکده آمريکن اينترپرايز - از رهبر معظم انقلاب با عنوان يک «ابرحريف- SUPER OPPONANT» ياد ميکنند که «نقشهراه غرب را ميداند و در ميان مردم خود از اعتماد آميخته به اعتقاد برخوردار است». حضرت آقا در صدور اجازه مذاکره هستهاي با آمريکا عليرغم آن که تاکيد کردند «نسبت به آن خوشبين نيستم»، آمريکا را به ميدان آزمون صداقت کشاندند و اين عرصه آزمايش براي ديرباورترينها نيز کمترين ترديدي باقي نگذاشت که «آمريکا قابل اعتماد نيست» و در حالي ادعاي «رفاقت با قافله» را دارد که از سوي ديگر «شريک راهزنان» - بخوانيد خود راهزن - است. آشکار شدن چندباره - و اين دفعه با وضوح بيشتر - اين واقعيت، از يکسو، کساني را که در نزديکي و اعتماد به آمريکا خواب گشايش اقتصادي ميديدند، از خواب بيدار کرد و از سوي ديگر براي کساني که خود را به خواب همراهي با شيطان بزرگ زده بودند، آبرويي باقي نگذاشت. درپي اين دستاورد بزرگ بود که نگاه آميخته به باور عميق مردم و مسئولان از بيرون به تواناييها و ظرفيتهاي دروني بازگشت و اصليترين زمينه لازم و ضروري براي «اقتصاد مقاومتي» فراهم شد.
اعلام سياستهاي راهبردي اقتصاد مقاومتي از سوي رهبر معظم انقلاب که ميرود تا علاوه بر گشايش و شکوفايي اقتصادي، آخرين حربه باقيمانده يعني تحريمهاي اقتصادي را نيز از چنگ حريف بيرون آورد، به طور طبيعي، دشمن را سراسيمه کرده و در مقابل اين تک حکيمانه و مقتدرانه حضرت آقا، به پاتک خندهدار و احمقانه قطعنامه ياد شده روي آورده است.
ج: دشمن اميدوار بود شماري از عوامل فتنه آمريکايي- اسرائيلي ?? که متأسفانه و عليرغم هشدارهاي دلسوزانه در برخي از مراکز تصميمساز و سياستپرداز نفوذ کردهاند، زمينههاي بازگشت ديگر عوامل فتنه را بهصحنه فراهم کنند. ولي بصيرت مثالزدني مردم که برگرفته از روشنگريهاي رهبر معظم انقلاب است، از يکسو و خرابکاريهاي آشکار عوامل نفوذي فتنه ?? از سوي ديگر، اين آرزوي مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس را نه فقط برباد داد، بلکه براي نسلهاي تازه به ميدان آمده انقلاب نيز از چهره واقعي آنها پرده برداشت.
حمايت برجسته دشمنان بيروني از سران و عوامل وطنفروش فتنه ?? که در قطعنامه اتحاديه اروپا به گونهاي پررنگ آمده است ميتواند از جمله اهداف اتحاديه ياد شده باشد. ?- اين نکته نيز گفتني است طي چندماه اخير، برخي از عوامل نفوذي فتنه ?? از طريق روزنامههاي زنجيرهاي و سايتهاي داخلي و خارجي و يا در مصاحبه با رسانههاي بيگانه اصرار داشتند که نزديکي با آمريکا را، کليد حل مشکلات اقتصادي کشور معرفي کنند و در حالي که شماري از مسئولان محترم هر از چندگاه، برخوردهاي خصمانه آمريکا و متحدانش را به چالش - البته نه چندان جدي- ميکشاندند، طيف نفوذي ياد شده براي اثبات - به زعم خويش - دستاوردهاي نزديکي با آمريکا! خود را به آبو آتش ميزدند. مثلا؛ اظهارات خصمانه وندي شرمن عليه مردم ايران را ناديده ميگرفتند و در همان حال به سخنان وي استناد ميکردند که گفته بود «با تيم مذاکرهکننده آنقدر نزديک و صميمي هستيم که يکديگر را با نام کوچک خطاب ميکنيم»! قطعنامه اتحاديه اروپا، اين ترفند عوامل نفوذي فتنه را که متأسفانه هنوز در دولت محترم حضوري - ولو حاشيهاي اما، با دسترسي به متن - دارند، نخنما کرد. ?- و بالاخره ادعاي اتحاديه اروپا درباره غيردموکراتيک بودن انتخاب آقاي دکتر روحاني به رياستجمهوري! ميتواند عبرتانگيز باشد.
انتهاي پيام
|
|
|
|